نوشته شده توسط : مهیار

 

کابوس

می دانی آرزوی بزرگ من

داشتن اون چشاته و

صدات برام زندگیه؟

داشتنت رویا و

نداشتنت کابوسه ؟

می دونی صبحم رو با امید

دیدن چشات شب می کنم ؟

اگه تنهام بذاری بد جوری من تب می کنم؟

کار منگذشته از دوست داشتنت

تو باشی من هستم  نباشی من دق می کنم؟

می میرم واسه مهربونیات

واسه ی معرفتت حرفات وخوش زبونیات

قربون دلت برم :که مثل دریا بزرگ

مثل یک آینه صاف مثل گل نازک و خوب

مثل خورشید گرمه .

 



:: موضوعات مرتبط: کابوس , ,
:: بازدید از این مطلب : 594
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : یک شنبه 3 بهمن 1388 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد